چه‌حس دلپذیر و امنیست درون‌تو

آن‌هنگام که اطمینان‌اتمام را به‌یادم می‌آوری

چه حس عجیبی‌ست!

در لحظه‌ای که من تمام می‌شود فرو‌می‌ریزد وامی‌دهد این عرصه‌ی تنگ را!

و یاد‌تو که همواره مرا به جلو می‌برد...

به آن آخرین لحظه

لحظه ای که تمام‌شدنش را با اطمینان خط می‌کشم به تیغ زیر گلو...

آه...

هیچ‌گاه باورامکان‌مرگ این‌چنین مرا به زندگی به‌ادامه به‌دوام ... نمی‌کشید

و این ... این!

این اطمینان‌اتمام...

وه چه شیرینی‌ی دلتنگی‌ست

آه ای گرگ بیابان...