خوشبختی انگار !
انگار این احساس خوشبختی یا نداشتنش به چیزی میگویند که ...
که ماحصل درونی و بیرونیی اطراف ماست !
که اگر تناقضی در بین نباشد
و حجم دانستن با موقعیت زمانمکانی انسان یکی باشد
خوشبختی تو را در بر میگیرد!
که مقدار همه چیزت به همه چیزت می آآآآآید : هه ....
مثل این آدمی که این زیر است !
...............................................................................................
آدمی که در یک زیر زمین به دنیا آمده و همانجا مانده و همانجا بزرگ شده !
از کجا میداند که زندگی کردن در زیر زمین چقدر نفرت آور است؟
او برای عیار زندگیی خویش معیار و محکمی در دست ندارد
سراپای این وجود ، بدبختیست و او خود بیخبر است
زیرا هیچ چیز که بتواند این بدبختی را نشان بدهد و یا علت آن به شمار رود، به چشم نمیخورد
       + نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۲۶ ساعت 10:31 توسط محمد جواد
        |